پسر 23 ماهه ی من
سرعت گذر این دو سالی که تو کنارمون بودی خیلی زیاد بوده همیشه باهمیم ولی همیشه هم حس می کنم دلتنگ این روزا میشم. دلم می خواد از همه ی لحظه های با هم بودن استفاده کنم. تو روز به روز بزرگتر میشی و قدمهات تو زندگی بلند تر میشه. و من تموم سعیم و می کنم این خاطرات شیرین و تو قلب و ذهنم ثبت کنم. همین روزا قراره از شیر بگیرمت. البته هفته پیش می خواستم این کارو بکنم که تو سرما خوردی. در عوض از پوشک گرفتمت. تو خودت خیلی ذوق می کنی که رفتن به دستشویی و یاد گرفتی . منم تشویقت می کنم و خوشحالم که پسرم یه مرحله ی دیگه از زندگیش و شروع کرده . می دونم برای شروع هر مرحله فقط و فقط باید صبر داشته باشم. خدا رو شکر اولین قدم برای مستقل شدنت و...
نویسنده :
مامی ایلیا
9:12